دکترای تخصصی علوم سیاسی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز؛
چکیده
امامخمینی با روشنبینی و قدرت تسلط بر اندیشههای اسلام ناب محمدی و با به کار گرفتن آنها در تبیین حکومت اسلامی و جایگاه ولایت فقیه در عصر مدرن، نقش ویژهای را در حوزه اندیشه سیاسی به خود اختصاص دادهاند. تا قبل از انقلاب اسلامی، در خواب هم نمیشد پیشبینی کرد که روزی حکومت به ظاهر پیچیده نظامی و مستبد محمدرضاشاهی سقوط کند و اینچنین به زبالهدان تاریخ فرو رود. نظریهپردازان داخلی و خارجی هر کدام از دیدگاه خاص خویش به بررسی علل و عوامل پیروزی انقلاب پرداختهاند. اما بدون تحلیلی همه جانبه و منسجم از اندیشههای سیاسی شیعه، خصوصاً مکتب عاشورا و دکترین مهدویت و ارائه آن در قالب گفتمان ولایت فقیه و حکومت اسلامی در عصر غیبت، نمیتوان انقلاب اسلامی را تفسیر صحیح و همه جانبهای کرد. نگارنده این پژوهش رخداد عظیم انقلاب را مرهون اندیشههای سیاسی امام خمینی (ره) و آبشخور فکری اصلی ایشان یعنی مکتب اسلام (عاشورا و مهدویت) دانسته و به دنبال اثبات آن میباشد. بر این اساس واضح و بدیهی است که به عوامل سطحی و مقطعی جهت پیروزی انقلاب اعتقادی ندارد. نگارنده مهمترین مبانی و پایههای فکری شیعه در وقوع انقلاب اسلامی وپیروزی آن را در سه مؤلفه اصلی میبیند:1 ) عصر غیبت و جایگاه ولایت فقیه.2 ) عدم مشروعیت قدرت سیاسی (رژیم شاه)3 ) نفی قدرت حاکم بر اساس اندیشه مکتب امام حسین (ع) و پارادایم کربلا.